پنجشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۵

درباره فیلم "فراسوی ابرها" اثر میکل آنجلو آنتونیونی


سیاوش خائف












هندسه احساسات

چه ویژگی هایی در توصیف سینمای آنتونیونی بکار می روند؟ تجربه گرایی در ساختار و نادیده گرفتن قصه گویی به شیوه کلاسیک اولین چیزی است که به ذهن خطور می کند. او شیفته ی تجربه های تازه، خلق شخصیت هایی در میان بحران های روحی و توصیف عواطف انسانی از طریق شیوه های غیر معمول و نا متعارف است. دوربین آنتونیونی به مثابه چشمی جستجوگر به وارسی سطوح اشیاء آشنا، جزئیات بدن و مناظر می پردازد. وی از ارائه ی شخصیت هایی با گذشته و حال مشخص امتناع کرده و در واقع حالات احساسی و روانی آنها را توسط ابزار بصری عرضه می کند. این سبک شخصی همراه با دانش فلسفی به شکل درونی و ذاتی در ادراک و اندیشه آنتونیونی وجود دارد. بطور کلی آنتونیونی تمایل به"نشان دادن" دارد تا"روایت کردن" و این علاقه در شکل کادربندی و تصاویر منعکس می شود: کادرهایی دربرگیرنده پرسپکتیوها، اشیاء یی با اشکال هندسی، رنگها، طرح ها و فرم های مختلف معماری. در واقع جستجوی مخاطب برای دریافت معانی با شناسایی نشانهایی از توازن در جهانی آشفته به نتیجه می رسد.ا
ا
اما شاید بحث انگیزترین وجه آثار آنتونیونی در مضمون و پی رنگ آثارش بنا شده است که می توان آنرا "از خود بیگانگی" نامید. انسان هایی اغلب بورژوا که از بحران هویت و عدم توانایی در ایجاد ارتباط و تفاهم رنج می برند. توضیح و تفسیر این معضل از عهده علم روانشناسی نیز خارج است و نمی توان راه حل مشخصی ارائه کرد، زیرا که آدم های این فیلمساز حتی از بیان اینکه چه کسی هستند و چه می خواهند عاجزند و در مواقعی هیچ تلاشی در جهت حل بحران خود نمی کنند. تنها راه حل آنها کنار آمدن و تطبیق اجباری خود با محیط است. در پایان فیلم «صحرای سرخ» جولیانا نهایتن به این نتیجه می رسد که وقتی پسرش با اشاره به یک دستگاه عجیب صنعتی می پرسد" این چیه؟" او در پاسخ فقط به راحتی بگوید"نمی دانم" .ا

ا« فراسوی ابرها» پس از سیزده سال وقفه ساخته می شود و می توان آنرا متعلق به دوره سوم فیلمسازی او دانست. آنتونیونی با ساخت « فراسوی ابرها» به همان موضوع مورد علاقه خود باز می گردد: روابط سه سویه و ناکامل بین طبیعت، جامعه و شخص. در این فیلم نیز نه تنها همچنان شاهد عناصر آشنا و قدرت بصری متحیرکننده هستیم بلکه مانند آثار قبلی فیلمساز، شرایط احساسی و فیزیکی پیچیده شخصیت ها ترکیب و منجر به حزنی ملموس می شود. دو عاشق جوان اولین داستان هرگز به کامیابی از یکدیگر نمی رسند، چرا که پسر رابطه کامل و ایده آلی را تصور می کند که از نظر او نمی تواند در واقعیت رخ بدهد. انگار که تمام شخصیت های سینمای آنتونیونی تا بیشترین حد ممکن به هم نزدیک می شوند اما وصالی صورت نمی گیرد. از ایتالیا به فرانسه می رویم تا رابطه مثلثی بی فرجامی را شاهد باشیم: یک مرد زنباره برای فرونشاندن انتظارات همسر و از طرف دیگر معشوقش تلاش می کند. در داستانی دیگر مارچلو ماستریانی و ژان مورو را دوباره در کنار هم می بینیم. مارچلو مشغول نقاشی از چشم اندازی زیبا بر اساس یکی از نقاشی های سزان است و منظره با وجود حضور کارخانجات و برج های نیروگاه گیرا و تاثیرگذار است. این صحنه نه تنها ما را به یاد «شب»(مارچلو ماستریاتی و ژان مورو در کنار هم) می اندازد بلکه یادآور چشم اندازهای «صحرای سرخ» نیز است. در آخرین داستان مرد جوانی، زنی را تا کلیسا و سپس منزلش تعقیب می کند. هرچه زن خود را ارتباط ناپذیرتر نشان می دهد علاقه پسر به او بیشتر می شود.ا

اما شاید مهم ترین نکته فیلم حضور یک کارگردان در بطن اثر است و چنین نوعی از هنرمند تا به حال در آثار آنتونیونی وجود نداشته است. اگرچه ساندرو در «ماجرا» و یا عکاس «آگراندیسمان» هردو هنرمند هستند اما با این وجود آگاهی کاملی نسبت به موقعیت وشکل ارتباط بدست نمی آورند. در اینجا جان مالکوویچ در کسوت یک کارگردان دوره گرد بر همه چیز اشراف داشته و حضوری خداگونه در ماجراها دارد. وی با پرسه زنی و گشت و گذار در مکان های مختلف مانند آنتونیونی با تاثیرپذیزی از محیط دست به خلق شخصیت ها و داستانها می زند. طی یک سکانس، او لحظاتی را در کنار ساحل می گذراند، زیر آسمانی بدشگون و در میان بادی که شن ها را به حرکت درمی آورد بطوریکه گویی زمین زیر پای او می لغزد. دریا و آسمان حالتی تهدیدکننده به خود گرفته اند، وضعیتی که او را بطور وحشتناکی میان زمین و آسمان به آدمی ایزوله شده شبیه کرده است. از قرار معلوم جان مالکوویچ (کارگردان) که از میان ابرها آمده به شکلی خیالی روی زمین شناور است.ا

بنابراین « فراسوی ابرها» شاید متعلق به دوران اوج فیلمسازی آنتونیونی نباشد، اما به گونه ای تصویرگر خود اوست و نشان دهنده علاقه مفرطش به سینما. این فیلم نیز همچنان همانند آثار گذشته آنتونیونی لذتی عمیق را از دیدن تصاویر برای مخاطب به جا می گذارد.ا